سرمایداری از مدرنیته تا پسامدرنیسم همراه با خشونت درلابلای تاریخ !
علی رستمی علی رستمی

ما شاهد هستیم که جامعه در درازنای تاریخ شکل گرفته، و متداومأ درحالت پویایی وتغیر می باشد، این تحولات از لحاظ کمی وکیفی وابسته است به عملکرد انسانها ویا نسل ها دروجود قهرمانان وشخصیتهای کارایزماتیک در شرایط جغرافیای  که درعرصه زمان تبارز نموده ومینمایند. 

 تکامل جامعه پیوند عمیق با تکامل طبعیت دارد، که ازان اسیب پذیر بوده واین اسیب پذیری یا به نفع افرادجامعه بوده ویابه ضرر جامعه ، که هردوتوانسته بر روند تکامل تاءثیربگذارد.

این حوادثات در کشورها وجوامع مختلف به گونه همسان برخورد نداشته وبا تفاوتها وخصوصیات هر محل در تغیر وپیشرفت جامعه ذیدخل بوده است.

نظام تولید سرمایداری که از قرن 16 و17 درانگلستان اغاز ونطفه های وی در مناسبات بازرگانی (تجاری)که از قرن دوازدهم درایطالیا بوجودا مده است، درعرصه زنده گی انسانها در بطن جامعه قبلی سر بلند کرده وشیوهء کهنه تولیدی فئودالی را ازمیان برده وشیوه جدید ومناسبات جدیدر ا در جامعه حاکم نموده است. نخستین نطفه های ان در وجود مناسبات بازرگانی  نظر به تناسب وشرایط مختلف با ابزار ووسایل گوناگون در کشور ها مختلف ،همگون رشد نه کرده ؛بلکه با خصوصیات وعملکرد متفاوت داخل عرصه مناسبات اجتماعی شده است.

با خصوصیاتِ عملکرانه خویش تغیرات ودگرگونهای بزرگ را درساحات زنده گی مردم از لحاظ سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی،علمی ،وفرهنگی  در عقب داشته است.

با تحول شکل مالکیت وبهره کشی، تکامل نیروهای مولده، تکامل تدریجی معرفت، تکامل مدنیت مادی ومعنوی بوجود امده که بنام روبنا وزیربنا نامیده شده است .

بدنه این تکامل از وسایل کاملأ ابتدایی تولیدی عبارت از سنگ الی فناوری امروزی می رسد،که از روابط ویژهء میان طبعیت و انسان بوجود امده که این روابط به مرور زمان توسعه وگسترش یافته و تا سرحد موجودیت نهایی انهاادامه خواهد داشت.

بدین لحاظ ضرورمند است، تارشد جوانه های سرمایداری را از لحاظ خصوصیات ویژه وروابط وعملکرد های کشورها از جمله درکشور اسپانیا ی سده پانزده وشانزده مروری نمایم که چگونه از لحاظ شکل تدوین گردیده است.

سرمایداری در امریکا ،المان، انگلستان ،هالند،فرانسه،هسپانیاوپرتگال با ریفرم واصلاح مذهبی رویکار امده است. نشانه های ان عبارت از جنگها وانقلابهای شمال اروپا ویا زدوخوردهای مذهبی میان کاتولیک وپروتیستانها است .

شاه اسپانیا فردیناندوهمسرش ملکه ایزابل یکی از متعصب ترین شاه «کاتولیک» بوده ودر چیدن گلیم فئودالی سهم فعال داشته ،وروابط بازرگانی را اغازگر،وبرای جهان گشایی ان واندوختن سرمایه از هیچگونه  فتوحات زرپرستی وزراندوزی دریغ نه ورزیده است.

یکی از جمله حرکت های تعصب گرانهء شاه اسپانیا فردیناند وهمسرش ملکه ایزابل دردومنطقه اسپانیا(1) " اراگن وکاتالونی" است ،که نماینگر مطلق زهد کاتولیک وسنت گرایی قرون وسطی،درمقابل انسان گرایی پروتیستانیسم که محاکم "تفتیش عقاید" را بوجود اورده بودمیباشد،و حتی درمقابل مقصرین تاسرحد سوزاندن دریغ نمی ورزیدند. دوپادشاه اراگن ـ کاتولونی باهم متحد شدند وبرای حمله به جنوب هسپانیاکه خلافت عربی مراکش در غرناطه(گرانادا) سالهای طولانی دران موقعیت و استقرارداشت، ومسیحی های اسپانیوی دراین تب می سوختند که چگونه انهارا از انجا اخراج نمایند و سر انجام با زدوخورد مدهیش که در غرناطه صورت گرفت ،بعد از ده سال جنگهای خوننین مسلمانان مراکشی شکست خوردند. وفردیناند وایزایل توانستند سراسر خاک اسپانیا را متحد سازند.

ایزابل وفردیناند  پادشاهان اراگن کاتولونی برای جزابه مخالفین ضدعقیدوی خویش علیه مسلمانان ،یهودیان ومنافقان مسیحی میگفتند:" که باید خون انها در جای بریزدکه کلیسانزدیک ان نباشد،چرا که کلیسا لکه خون انرا نمی پذیرد" بنأ گناهکاران را به محله عام می سوختاندن، درمیدان سوختگان حاضر می شدند، کشیشان  اواز ها وسرودهای مذهبی می خواندندو محکومان اکثریت بی گناه بودند. وهدف از سوزاندن شان غضب دارایی های انها بود که به کلیسا ودربار تعلق میکرفت. یکی از ژنرالهای مشهور وقت بنام" تورکه" در ایام حیات خود هشت هزار انسان را زنده سوزانده که جنایت خودرا بنام " ایمان مقدس" انجام میداد.(بمانند طالبان ،مجهایدین والقاعده بنام اسلام انسانهارا قتل عام وسر میزنند). انها برای اندوخته های مادی دژهای فئودالی  اراضی عده از اشراف را تحت نام توسعه  "وحدت شهرها"  مصادره ودرعین حال به محدود کردن خودمختاری انهاو الغای سرواژ می پرداختند.

این همه اقدامات ، خشونتها تحت نام جهاد مقدس مذهبی بخاطر تمرکز استعمار واستثمار به نفع طبقه بازرگان وتحکیم مبانی دولت متمرکز بورژوای بود.

انقلابات هرگنوتی، پوریتنی ولوتری (رهبران وپیشتازان جنگهای دهقانی ونهضت ریفرم درالمان وفرانسه درقرن شانزده ) واصلاحات کاتولیکی در جنوب وشمال اروپا غربی یکی است. در نهان وظاهر متنوع ، منش وماهیت ای یگانه داشته اند. هانری هشتم در انگلیس،فرانسوای اول درفرانسه،ایوان مخوف در روسیه وفردیناند، ایزابل در اسپانیا، عمل یک نوعی تاریخی دارند.

اگر دیروز بنام پاپ کلیسا ومذهب برای تحکیم قدرت استعمار واستثماری با خود جنگیدند امروز اخلاف انها تحت نام ازادی وحقوق بشر درکشورهای عقب مانده وروبه انکشاف که از خواستها ومنافع انها سرکشی میکنند حمله ور شده وبنام دفاع از منافع ملی ویا سرکوب تروریزیم جنک ایدیالوژیکی را برای تقسیم جهان سازماندهی کردند ،که جنگ اول و دوم جهانی وسوم ، شاهد این ادعا ماست .

همچنان در انگلیس که نخستین بار نطفه های  سرمایداری در قرن هفده بوجوامده است، اولین اسنادی دراین زمینه اسناداست که درسال 1607 میلادی برای مجلس لردهای انگلیس تدوین شده بود که دراین سند امده بود:"فقرا برای زیست خود راضی نیست اعیان هم مانعی بر سرراه هدف خود پیشرفت نخواهد یافت." اصطلاح پیشرفت دراینجا به معنای اصلاح وبهبود زمین با هدف سوداوری برای نخستین بار در انگلیس قرن هفدهم به ویژ در احصار کشی، وتصرف زمینهای دهقانان یا احیای زمین، با اهداف سود ،از اواخر قرن شانرده در انگلیس اغاز ،و تاقرن هجده ادامه یافته است.

به قول یکی از دانشمندان جامعه شناس کارل پولانیی:« حصارکشی در واقع انقلاب ثروتمندان علیه فقرابود لردهای انگلیسی واعیان واشراف از طریق خصومت وزور وتهدید تمام نظم اجتماعی را برهم زدند وسنن وقوانین کهن را درهم شکستند».

اولین نظرپرداز که شیوه تفکر (روحیه سرمایداری )را به عنوان یک خوداگاهی طبقاتی منعکس می کند، جان لاک نظر پرداز قرن اواخر هفده انگلیس میباشد؛اواولین نظرپردازِ بوجوداوردن مالکیت خصوص نوع سرمایداری است که اومیگفت:" تصرف بربخش املاک عمومی از وضع طبعی به ملک خصوصی اغازگر ملکیت است. تصرف این یا ان بخش از املاک عمومی نیازی به رضایت مردم عادی وعوام ندارد."

این نطریه باعث ان شد که ملیونها دهقان انگلیس بی خانمان وبی زمین شده وبسوی شهر های بزرگ روانه شده در اردوی بیکاران وفقیران داخل شوند.، وهفتادهزار انها به اثر مقاومت برای حفظ زمینهای خویش از جانب هانری هشتم شا ه انگلیس سرکوب وبه قتل رسانیده شدند.

دهقانانیکه به اثر نظریه جان لاک زمینهای خودرا از دست دادند ، وتسلط که بالای زمین وابزار شیوه تولید خویش داشتند، همه را از دست میدهند وبمثابه نیروهای بیکار در بازار "ازاد" سرازیر  می شوند،وتا برای زنده ماندن یک لقمه نان برای خود وخانواده خویش، نیروی کار خویش را در مقابل مزد ناچیز بفروشند. دراینصورت جز راه فروش نیروی کار دیگر را ه ای برایشان باقی نمانده بود. براین بنیاداست که شیوه جدید ای سرمایداری رشد نموده وزمینه ساز تحول پیکر جهان گردیده است. مبرهن است هران چیزیکه نظام سرمایداری را باسایر نظامهای قبل خود متفاوت می کند نه تکنولوژی با گسترش بیشتر تجارت وبازار ،بلکه تغیر کیفی وماهوی در سوخت وساز تولید اجتماعی وروابط بنیانی میان انسانهای تولید کننده وتصاحب کننده گان کا راضافی انان است. گرسنکی فقر وتنگ دستی در سال« 1870 م» وبعدازان چنان بلند رفت که قانون بنام «قانون فقرا »درزمان خاندان تودور(2) تا اواخر قرن 18 وجود د اشت ،که سپس با افزوده شدن سایر مقرارت دیگر دراین قانون وهمچنان برای حمایت از فقرا  «چتر حفاظتی» برای حفظ  انها از گرسنگی ومرگ بوجود امد؛که بعدأاین قانون درسال« 1834 م »و دراثر نفوذ دید گاهای تاونزند(3) وسپس جرمی بنتام وادموند پرک(4) لغو میشود، وسرمایداری انگلیس ازان هنگام تاسال های دهه« 1870م» دوران واقعی«بازارازاد» ورقابتی خودرا طی میکند. دوران که شرایط کار ان در کتاب «انگلس در باره وضع کارگران انگلستان» وهم درنوشته های چارلز دیکنز(5) منعکس یافته است. این چتر حمایتی در اروپا از اواخر قرن نهزده  چه در انگلیس با رشد اتحادیه های کارگری وبا فشار از پائین درالمان از بالا توسط بیسمارک (6) .چه در فرانسه توسط دولتهای مختلف تا حدودی برقرار میگردد، این چتر حمایتی بعد از جنگ جهانی اول بنام «دولت رفاه» نام به خود گرفت، که این امر بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر ورشد جامعه شوروی بنام "سوسیالیسم " بالای ان اثر گذار بود.

از یک سو گسترش فقر وبحران واز سوی دیگراشاعه فکر سوسیالیزم در غرب ، از سوی دیگر جنگها ،مبارزات ،احترازات ازادی خواهانه ودادخواهانه توده های مردم درکشور های اروپایی ،اسیایی افریقا وامریکای لاتین ترس ولرزه به اندام نظامِ سرمایداری بوجود امد .

احترازات ،مبارزات وجنگهای توده های مردم درکشورهای اروپایی ، اسیایی .افریقا ازجمله پیکار ازادی بخش ایتالیا ومناسبات مازینی وفرانسه، جنگ فرانسه واتریش  ، جنگ کریمه،جنبش انقلابی ایتالیا مسایل ائرلیند،لهستان وجنگ داخلی امریکا ،جنگ امریکا ومکزیک، و سرکوب جنبشهای ازادی خواه واستقلال طلب  درهندوستان ،چین، افغانستان،ایران، الجزایر، ویتنام ،لاوس ،چیلی ،وموضوع فلسطین واسرائیل توسط استعمار انگلیس وسایر کشورهای استعماری اروپا،  قبل وبعداز جنگ دوم جهانی نماینکر انست، که سرمایداری د رفرایند تاریخ ، خودرا در لابلای خشونتها  حفظ نموده وبرای تاءمین منافع خویش تا سرحد تولید بم اتمی ،واستعمال ان درجریان جنگ دوم جهانی  بالای کشور جاپان درشهرهیروشیما وسائیر قتل های زنجیری، دریغ نه ورزیده ، و بافشار نظامی ومالی، سیاستهای خویش را بالای کشورهای عقب مانده وروبه انکشاف تحمیل نموده است.

بعد از شکست فاشیزم هتلری از خط جنگ باتحادشوروی ودفاع ومبارزه قهرمانانه خلق شوروی وقت از خاک خویش اردوگاهی صلح وسیالیزم بنام پیمان "ورشو" برای دفاع ازسرزمینهای کشور های سوسیالیستی وهم پیمانان ان ودریدن چتر استعماری از کشورهای اسیا ، افریقا ، وامریکای لاتین،  مبارزه جدیدای به سطح بین المللی میان اردوگاه امپریالیستی وسوسیالیستی بنام"جنگ سرد" اغازیدن گرفت. کشمکش های نظامی در نقاط جهان ازجمله برای ازادی ویتنام، کیوبا هندوستان ، افغانستان وسایر کشورهای پنج قاره جهان صورت گرفت؛ که منجر به ازادی عده ای زیادی از کشورهای تحت استعمار انگلیس ، فرانسه، پرتگال، وامریکا وسایر کشورهای اروپایی  گردید.

جهان سرمایداری بعد از شکست فاشیزم هتلری در سال 1945 برای احیای دوباره بنیادِ سرمایداری وجلوگیری از رکود های سرسام اور سود وسرمایه درجهت ان شدند تا تغیرات ِجدیدی را درعرصه رشد وتکامل سرمایه اقدامات را سردست گیرند وبراساس تجربه بحران سال 1930 طرح ای را پیش کش کند که از این روند جلوگیری نموده وبازسازی جدی نمایند،وبرای جلوگیری دوباره جنگ وطرحهای ژئوپولوتیکی میان دولتها که منجر به جنگ دوم جهانی وگشتار پیش از پنجاه میلیون انسان بی گناه گردید،مانع شوند. بنأدر کام نخست کوشیدند تا

برای تغیر اذهان ومفکوره مردم، نمایش نظریه صلح وارامش را برای مردم جهان به اصطلاح  یک نوع سازش ای را بربنیاد ریفورمهای به ظاهر فریبنده بوجوداورند. که این امر سبب شد، تا درجهت جستجوی  تئوری جدید گردندوانها از نوشته های نظر پرداز های علوم اجتماعی سال 1953 رابرت دال وچارلز لیند بلوم استفاده نموده  وانها استدلال می نمودند که نظام سرمایداری وکمونیسم هر دو در شکل های ناپخته خود شکست خوردند و تنها راه نجات وراه درست انست تا نظام مخلوط از بازار ازاد دولت ونهاد های مدنی ودموکراتیک (که  کشور ما همین لحظه با ن ضرورت دارد)برای حفظ صلح ورفاه عامه وبهبود وضع زنده گی مردم برای تحقق ارزوهای استثمار گران ونظم جدید بین المللی ایجاد گردد.درصدد ان شدند تانهادهای جدید مدنی را از قبیل ملل متحد، بانک جهانی،صندوق بین المللی وبانک بین المللی در بازل تاءسیس نمایند. وبرای حمایت"بازار ازادکالا" نظام نرخ های مبادلهء ثابت بوجود امد، که دران نرخهای مبادلهء قابلیت تبدیل دلار امریکا به طلا در قیمتِ ثابت تثبیت شد. این نظام در تحت نظر دولت ایالات متحده امریکا بوجود امد ،در مقابل باوجود امدن اردوگاهی سوسیالیستی درراءس اتحادشوروی "شهید" توانست که درجهت این فرایند باجنگ سرد محدویتهای را درقبال پیشرفت ان بوجود اورد.

بعد ازجنگ جهانی دوم ، حکومتهای سوسیالیستی ودموکراتیک مسیحی ودولتهای بانظامهای بابرنامه ریزی افتصادای گسترده شده  در اروپا وحتی درایالت متحده امریکاکه خود به دولت "دموکراتیک لیبرال" روی اورد ،بوجود امد.

دراین فرایند تنها یک هدف نهان بود، که دولت باید برانتقال وفعالیت های اقتصادی ورشد ان برای رفاه شهروندانش باید دستیابی به این اهداف "قدرت دولت" بدون  قیودشرایط در امتداد بازار به کار گرفته  وحتی مداخله وجایگزین  شود ،وبرنامه ریزی دولتی در بعضی موارد درساحه صنایع ثقیله وغیره محسوس وپای برجای شود.

این روند در سائیر کشورهای اروپایی ،اسیایی وامریکای لاتین  روبه افزونی می یافت؛ کنترول ومقررات دولتی بالای اقتصاد ،از طریق رهبری اتحادیه صنفی وجنبشهای مردمی وکارگری اقدامات موثر برای بلند بردن سطح زنده گی مردمی عملی میشد. این عمل بالخصوص از جانب احزاب سوسیالست وکمونست اروپا مانند" بولونی سرخ" تحت کنترول کمونیستهای ایتالیا،دگرگونهای انقلابی در پرتگال بعد از سقوط فاشیسم روبه سوسیالیسم مبنی بربازار ازاد وعقاید "کمونیست  اروپایی" بالخصوص در ایتالیا "تحت رهبری برلینگوتر"،در اسپانیا"تحت رهبری تاثیرکاربو" وبا گسترش سنت" دولت رفاه " که سوسیال دموکراتها  دراین کشور هاوهمچنان درکشورهای اسکاندیناوی نفوذ چشمگیردر میان مردم داشتند، با پشتبانی ازاین برنامه قدرت را به دست گرفتند.

این همه تغیرات که تحقق ان به ابتکار وخلاقیت نیروهای چپ برای زحمتکشان به ارمغان اورده شده بود، باالگو ازاین مشی یکجا با سایر کشورهای سوسیالیستی روند سازی این نوع دولتها با حرکتها ی،جنبشها وخیزشهای انقلابی در گوشه وکنار جهان گسترش یافت ،که این فرایند زیادترین درکشور های عقب مانده وروبه انکشاف که دارای منابع سرشار دست نخورده طبیعی داشند رشد می کرد ،واز پشتبانی بیدریغ کشورهای سوسیالیست درراس اتحادشوروی قرارمیگرفت؛ونمی گذاشت که کشورهای امپریالیستی به زور نظامی تسلط خویش را بالای انها تاء مین نمایند؛ ونظام سرمایداری از رشد سرسام اوری تولید برای سود جویی خود به رکود مواجه میشد، وبنأ به خصلت ذاتی ورقابتی خویش دیگر نمی توانست سوداور زیاد برای سرمایداری به ارمغان بیاورند.بالخصوص رکود سال 1970باعث شد تا تغیرات درمشی سرمایداری بوجود اید،وکنشی را بوجوداوردند تا ازاین شرایط بحرانی نجات یابد.

بادرنظرداشت تئوری های که قبلأ برای اینده نجات سرمایداری پیشبینی شده بود؛فرایندروند تحقق  ان براسا س اماده گی های قبلی رشدوتکامل نموده  ،که باعث  چرخش به سوی نیولیبرالیزم به نحوی  برای تجدید حیات یابازسازی سرمایداری در حرکت گردید،که بنام قدرت "نخبگان اقتصادی" مسمی است. طوریکه نیولیبرالیزم را  دیویدهاری  فیلسوف  جامعه شناس بریتانیایی واستاد  دردانشگاه هاپکنیزدربالتیمور امریکا چنین تشریح نموده : " می توانیم نئولیبرالیزم سازی را پروژه خیالی برای تحقق  یک طرح نظری برای سازماندهی دوباره سرمایداری بین المللی با پروژه ای سیاسی برای برقراری مجدد شرایط انباشت سرمایه واحیای قدرت نحبگان افتصادی تعبیر کنم. ویا اینکه کاهیش اعتقاد به ملکیت خصوصی وبازار رقابتی موجب این تحولات شده است."

نیولیبرال سازی از اغاز روند خود برای تجدید وادامه زنده گی سرمایداری و حیات قدرت طبقاتی می باشد؛ نیولیبرالیزم نماینگر تعقیب وپیروی از اصول" بازار ازاد "اقتصادی نئوکلاسیکی بوده که در نیمه قرن نزدهم توسط اثارِالفرد مارشال  ویلیام استنی جونز،ولئون ورا لراس بوجود امد، تا توانسته باشند جای نظریه کلاسیک همچو ادام اسمیت،ریکادو، وکارل مارکس را بگیرد. اما انها به نظریه ادام اسمیت به بازار ازاد واندوختن برای رشد تکامل قدرت سرمایداری که به نفع انها می دانستند وفادار باقی ماندند.

نظر پردازان نئو لیبرال جدی مخالف نظریه مداخله گرانه دولت مانند نظریه مینارد کینزاقتصادان بریتانیایی که در دهه 1930 در جواب به کسر بزرگ بودجوی از اهمیت بزرگ برخوردار گردیده بود ،تبارزنمودند.

نئولیبراالیستها با نظریه های برنامه ریزی متمرکز دولتی مانند نظریه اسگار لانه (اقتصادان سوسیالیست لهستانی)که با روش وملکیت مارکس نزدیک بود مخالف ورزیده اند. طوریکه هایک مولف کتاب های مهمی ساخت ازادی چنینی می گوید:".. که نبرد عقاید عاملی مهم،نه تنها دربرابر مارکسیسم بلکه در برابر سوسیالیزم، در برنامه ریزی دولتی وسیاست مداخله گری کنیزی است واین نبرد احتمالأ حداقل یک نسل طول خواهد کشید تاپیروز شود." بنأ نخبه گان اقتصادی کوشیدند که برای از میان رفتن سریعتر اقتصاد مختلط دولتی از هیچ نوع حرکات مخالف ان دریغ نه ورزند واز ان حمایت کامل کردند. بالخصوص در اضلاع متحده امریکا قدرتمندان وافراد ثروتمند مسئولین شرکتهای فراملیتی به طور غیر منطقی به هروسیله ء مداخله دولت ومقررات انرا به سطح بین المللی مانع شدند. همچنان از سوی دیگر برای ادامه وتشدید جنگ سرد میان  اتحادشوروی وجهان کاپتالیستی که اهداف ان نابودی یکدیگر بودند ،از هیچ نوع سعی وتلاش دریغ نه ورزیدند.

بااینهمه تلاشهای مذبوحانه،این سیاست از سال 1970 از حاشیه به میدان گشانیده شد؛ وبمثابه لانه جدید رشد اقتصاد سرمایداری واز میان بردن رکود تورمی، مرام ومکتب اقتصادی نوین که در برگیرنده سیاست عمومی را درسطح جهانی سرمایداری پیشرفته تنظیم کرد بوجودامد ،وتحت رهبری ایالات متحده امرکا وبریتانیا در زمان رونالد ریگن ریئس جمهور وقت  ومارگری تاچرنخست وزیر بریتانیا اغاز وجامه عمل بخود گرفت.تاچرنخست وزیر بریتانیا با تبلیغات وسیع یکجا با موسسات اقتصادی  بزرگ علیه سیاستهای اقتصادی گذشته که بنام شیوه" گنیز گرایی" مشهور بود اغاز نمود وبرای اینکه از  رکود تورمی دهه 1970 بریتانیا رانجات دهد تغیرات بزرگ را بوجود اورد(که بنام تاچریسم مشهوراست)،او باورمند بود که باین سیاست یک انقلاب جدیدی را درسیاست های مالی واجتماعی بوجود خواهد اوردوعلیه نهاد های مدنی واجتماعی که دستاورد های سالهای متمادی زحمتکشان و کارگران بریتانیا بود قرار گرفته ودرجهت نابودی وقلع وقمع ان استین بالا نموده وسیاست جدیدی را علیه اتحادیه های کارگری وهمه انواع نهادهای همبستگی اجتماعی برای تنزل نمودن تعهدات" دولت رفاه"ا تخاذ نموده ،و خصوصی سازی موسسات عمومی ازجمله خانه سازی وکاهیش مالیات در جهت جو جدید تجاری وسرمایه گذاری های خارجی را گسترش داد. وحملات ایدیالوژیکی خویش را تشدید نموده ومیگفت:" اقتصاد روش انسان، ولی هدف تحول روح ونفس است" همچنان در اضلاع متحده امریکا یکجا با پل ویکر رئیس بانک مرکزی ایالت متحده امریکا در دولت جیمی کارتر نیز این سیاست تعقیب گردیده و تغیرات بنیادی را در سیاستهای مالی امریکا جای سازی گرد.

این سیاستها باعث شد تاموسسات اشتغال زدایی ازمیان رفته و  ارزشهای رفاه همگانی که بوسیله اتحادیه های کارگری پشتبانی وطرحریزی می گردید کاهیش و به شکست مواجه شود.؛وکشور های بده کار را به ورشکستگی ورکود اقتصادی کشانید.

این سیاست نیولیبرالیزم بر علاوه اینکه در یک شرایط معین توانست که بریتانیا وامریکا را از یک رکود تورمی نجات بدهد ،اما پیامد های ان در سائیر کشور های وام دهی منفی بوده ،شرایط فقر گرسنگی بیکاری ورفاه همگانی ضعیف واعتراضات عمیق را درکشورهای در حال رشد وبزرگ سرمایداری بوجود اورد. نحستین نمونه ان ناتوانی  باز پرداخت وام درسال 1982/4مکزیک بود، که نتوانست قرضداری خود را به وقت معینه اجرا نماید. این سیاست روز تاروز ساحه عمیق تری را احاطه نموده وبرای رشد وکسب سود سرمایه  درجهان از طریق وام دهی ویا حتی با بهانه های مختلف علیه دولتهای که از این سیاست پیروی نمی کند،داخل اقدامات نظامی گردیدند.

 طوریکه دیده می شود ،به ادامه این سیاستهای تجاوزکارانه هیچ زمانی وضع مالی جهانی بهتر نه شده بلکه ابعاد وسیع تر را بخود گرفته است.

این وضع سبب گردیده تا احترازات  وخیزشهای مردمی با پشتبانی جنبشهای مدنی بنا برسیاستهای نیولیبرالیزم  و رکود اقتصادی سال 2008 وپیامدهای ان بالای کشورهای اروپایی ازجمله در یونان، ایتالیا، هسپانیه، پرتگال ،تونس ،مصر ویمن اثرات منفی را  وارد و انها را به  رکود اقتصادی فروبرد. بنأ برای ازمیان بردن چالشهای اقتصادی وثبات مالی در یونان اوراق قرضداری ان از جانب کشور فرانسه والمان خریداری شده ، تا از این وضع منفی نجات پیداکند.

چنانچه  این کشورها مانند یونان 236 ملیارد هیرو، اسپانیا 1.1 تریلیون هیرو ایتالیا 4.1 تریلیون هیرو  وام دهی دارند.برعلاوه اینکه 120ملیارد دالر برای کشور یونان از جانب اتحادیه اروپا برای احیای دوباره اقتصادی کمک گردیده که این مبلغ هنوز هم ثبات اقتصادی رابوجود نیاورده است. اگر مبلغ متذکره نه تواند بحران مالی را در یونان از بین ببرد، اتحادیه اروپا به سرنوشت بحران اقتصادی که درسا ل 2008  دامنگیر امریکا  شده بود مواجه خواهدشد. همچنان دولتهای متذکره مجبور هستندبرای نجات از رکود وبحران اقتصادی سطح پرداخت مالیه را بلند برده  و از خدمات اجتماعی که برای مردم صورت میگرد بکاهند؛که این وضع بالای  زنده گی مردم تاء ثیر منفی  وارد نموده وفشار ان بالا شانه های خمیده مردم زحمتکش سنگینی  کرده وبرای رهایی ازاین وضع الی سرنگونی دولتهای مستبدواستثمارگرخویش از هیچ گونه اقدام انقلابی دریغ نه ورزیدند.  که سقوط وسرنگونی سردمداران دیکتاتور تونس ،مصر ویمن یکی از نمونه های برجسته ان می باشد.

گشتار های جمعی در شیلی،سومالی ،نیکاراکوا،ایتوپیا وتقسیم اروپایی شرقی( جزیره بالکان) به کشورهای خوردوکوچک ،ه وغیره ناشی از سیاستهای جهانگیر ونیولیبرالیستی است ،که تحت نام دموکراسی وازادی برای سازماندهی سیتم بازار ازاد بنام گلوبالیزم صورت گرفته که باعث گشتار ملیونها انسان زحمتکش وخرابی وویرانی کشورها تجاوز شده تمام  گردیده است.

کشور ماافغانستان که همیشه بنابر عقب مانی اقتصادی ،اجتماعی وسیاسی وفرهنگی دایمأ با کوچکترین سیاستهای ابر قدرتهای جهانی نظر به موقف جغرافیای خود اسیب پذیر بوده، که از این سبب متقبل قربانی های فراوان گردیده است.

بربنیاد سیاستهای دولتهای استعماری وغیراستعماری، درطول تاریخ مستقیم وغیرمستقیم به کمکهای اقتصادی کشورهای همجوارِ دورو نزدیک وابسته بوده است.

برعلاوه تحولات عظیمم سیاسی، اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی که بعد از قیام هفت ثور درزنده گی زحمتکشان کشور ما تحت رهبری دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان صورت گرفت ،که این تحولات  دشمنان منطقوی وجهانی افغانستان را براشفته ساخته، دست به حملات مسلحانه واقدامات توطئعه امیز زدند. بالاخره براساس و اقدامات زورمندان جهانی در راس اتحادشوروی واضلاع متحده امریکا ؛  قدرت به تنظیمنهای جنگ  سالارارتجاعی تسلیم که سپس تمام این دستاوردها تاریخی  نابود ویاتوسط بیگانکان به یغما برده شد.

دولت جمهوری اسلامی افغانستان  درطول ده سال  که بعد ازحادثه 11سپتمبر به قدرت رسیده است، به جز چوروچپاول وتفرقه وجنگ در میان حلقات دولتی ،نهادهای مدنی واجتماعی وبا حفط کمکهای بزرگ مالی که تابحال بیش (  72  ) ملیارد دالر به اختیار دولت جمهوری اسلامی افغانستان گذاشته شده ،هیچ گونه تحولات جدی در وضع اقتصادی واجتماعی مردم رونما نیست ،فقیر فقیر تر ، غاضب غاضبتر،ظالم ظالمتر وپول دار پولدارتر شده وبرای رشد  اقتصادی کشور پلانهای علمی دردست نه بوده و رشد ان بطی وغیر محسوس است. بلکه با ورود  سرمایه خارجی بدون بادرنطراشت منافع ملی ،برای کسب سود بیشترسرزمین کشورما بمثابه میدان رقابت جها نِ سرمایه تبدیل شده است. دولت حامد کرزی بدون تنظیم دقیق پلانهای اقتصادی برای رشد زند ه گی مردم  کورکورانه درحرکت بوده وبه ان توجه دلسوزانه  ندارد. طوریکه تجربه دولتهای بزرگ سرمایداری وبالخصوص دراروپا نشان داده است که تمرکز اقتصاد تحت رهبری دولت، وتنظیم پلانهای اقتصادی برای رشد اقتصادی اجتماعی وفرهنگی که منجربه تحقق سیاست  رفاه عامه گردیده است یکی از شیوه های معقول رشدوارتقای سطح اقتصادی درعرصه های مختلف اجتماعی  جامعه ما در شرایط فعلی موءثروکاری خواهد بود. برای اینکه کشور ما در خط  رشد عینی اقتصادی برشالوده تاریخی قرار نه داشته ونظام اقتصادی کهنه با تمام فرهنگ کهنه خود حاکم ، درک وبرداشت  درست از ارزشهای مدنی ضعیف بوده ،بنأضروراست تا  این شیوه بمثابه ماشین متحرک برای رسیدن به  شیوه تولید نوین اقتصادی وطی مرحله تکامل طبعی خویش غرض اعتلای رشد جامعه از لحاظ اقتصادی وفرهنگی به منصهءاجرا قرارگیرد.

 با تعقیب نظام تمرکز اقتصادی دولتی مختلط وبارشد بازار اقتصاد  از شتاب زده گی و عمل یک جانبه وغیر علمی جلوگیری شده، وجامعه رابسوی  رفاه عامه رهبری خواهدنمود.

همچنان احزاب وسازمانهای تشکیل شده از بدنه حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن(حزب وطن)وسایر احزاب مترقی  نیزباعدم رعایت شرایط عینی جامعه افغانی میتود وار  شیوه اقتصادی بازار ازاد راگاپی نموده وسرسام اور و یکجانبه بسوی ان روان هستند.  بدون اینکه سطح رشد شعور سیاسی  ودلبستگی مردم را در زمینه مدنظر گرفته باشند.        

 تجارب سیاتهای  اقتصادی کشور های پیشرفته حاکی انستکه:

جهانی شدن تولید کالایی ، رشد بازار ازادملی، رشد شهر نشینی، وازادی انان از شیوه تولید پسا سرمایداری، وورود در مناسبات وشیوه جدید تولیدی انسان زحمتکش  راوادار میسازد، تابرای زنده ماندن  نیروی کار خویشرا دربازار ازاد بفروش رساند. واهسته اهسته داخل  شرایط تضادهای اجتماعی نیروهای که محرک ماشین مترقی واقتصاد هستند میشوند، و با مناسبات وشیوه تولید جدیدای اشنا می شوند که بالای تمام شئون زند ه گی انسانها مسلط است وخود را درمیان طبقه معین جامعه که بین استثمار کننده  واستثمار شونده تقسیم شده است احساس می نماید. وبربنیاد رشد شعور سیاسی فردی واجتماعی  برای کسب اعاده حقوق انسانی علیه نظام حاکم برای تاءمین عدالت اجتماعی مبارزهء بزرگ طبقاتی رابرای خودوانسان همنوع خوداغاز می نماید.

 این نقش افرینی را از لحاظ تاریخی به  نیروهای عدالتخواه در گام نخست در وجود  کاروخلاق نیروهای  پیشروومبتکرین ایده های سوسیالیستی وعدالت اجتماعی در فرانسه ،انگلستان ،المان پیوند می دهند،  با تشکل ایده های جدید در درون مدرنیته علیه نظام که دیگر نزد انها شیوه ومناسبات ان کهنه شده  وعلیه رشد نیروهای مولد قرار می گیرد ، باعث احترازات وخواستهای انها از طریق تظاهرات وایجاد اتحادیه ها و احزاب چپ مترقی گردیده تاا ینکه این ارزوها  اولین بار برای رهایی انسان زحمتکش وکارگران از قید ظلم واستبداد اقتصادی واجتماعی ولغوجامعه استثمارعلمأ، در مانفیست انقلابی کارگران که توسط مارکس وانگلس تدوین گردید بود مطرح گردید، ودرسال 1850 ترسایی درشهرلندن به زبان انگلیسی  به نشر سپرده  شد، که این اسناد تگانه جدیدی بود برای جامعه  سرمایداری که دران جامعه سرمایداری موردتحلیل ،تجزیه و انتقاد قرارگرفته وزوال انرا مطرح ساخت؛واین اثر جو سیاسی مدرن  مبارزه را دراختیار کارگران علیه حاکمان جامعه مدرن سرمایداری قرارداد. طوریکه در مانقیست حزب کمونست بر نقش نیروهای بخار در تولید صنعتی وپیدایش ماشین درچرخه های تولید که این امر بنا به نظریه مارکس :"نظامی که به کار برده کی ،به رشد سرکرده گان ان یکسره مجهزبه سپاه صنعت یعنی بورژوازی مدرن منجر شده که این نظام یا طبقه محصول رشد انقلابهای در روش های تولید وابزار مبادله که این طبقه از نظر تاریخی،بیشترین نقش را ایفا کرده است.

این جامعه مناسبات وارتبا ط های عقب مانده فئودالی، پدرسالاری ،ارمانی  وقوانین حاکم سنتی را در جامعه در هم شگسته وایده ونظرهای کهنه اخلاقی را دور وبر عکس مناسبات جدیدی سیاسی استثمار را درشکل برهان  ومستقیم وبی هراس وبی شرمانه راحاکم ورونما ساخته،و روابط(احساسی) خانواده گی را از هم پاشانیده ووانمود می سازد، که این مناسبات تنها رابطه پولی است."

بدین ملحوظ سرمایداری نمتواندایستاباشدوهمیشه درحال حرکت وتکامل برای کسب بیشترسوداست برای این منظوردرهمه گوشه جهان حمله نموده ومیخواهد که درتغیر اشکال ابزار تولید وشیوه تولید خودرا نمایان سازد. مناسبات کهنه راحتمی  به سوی جامعه مدرن تغیر دهد.

طوریکه کارل مارکس اظهار داشته است:" انچه خود بورژوازی تمدن  می نامد ویاد می کند: کالا های ارزان ،ان توپخانهءسنگینی است که با ان هر دیوار چینی ای را درهم می ریزد وتمام ملتهارا زیر فشار نابودکنندهء قرارمی دهد تابا وجه تولید سرمایداری سازگار شوند وانها را به پذیریش انچه خودش تمدن می نامد ،وامی دارد،وانها رابورژوا می کندودریک کلام جهانِ همخوان با تصور خود میسازد."

جامعه مدرن سرمایداری بدون تحول وانکشاف وتغیرات ابزار تولیدی که متداومأ درحالت دگرگونی میباشد نمی تواند راکد بیستاد وهمیشه توجه دارد، تا بااستفاده از علم فناوری زمینه بیشتر سود و جامعه مدرن را درسائیر نقاط جهان پهن نموده وانرا یک دست سازد؛وبا وسیله ءابزار زوریکجا بافشار ،محاصره وتحریمهای اقتصادی جبرآ تحت نام ازادی وگلوبالیزم که زایده جامعه پست مدرنیسم میباشد براه اندازی نموده،وتوسط کودتا ها وحملات نظامی گسترده، حکومتهای محلی را سرنگون وسرد مداران  دلبخواه  خویش را جا بجا می نماید.

شاهد این ادعای ما عبارت از حملات دسته جمعی ناتو تحت رهبری امریکا با کمک وپشتبانی مستقیم بریتانیا وسایر کشور های غربی در عراق،افغانستان، لیبی میباشد که هنوز هم این پروسه بالای سایر کشورها ازجمله ایران وسوریه تحت عمل است ،و ازطریق این جنگها وحملات نظامی می خواهد که ساحه سرمایه مالی خویش را گسترش داده وبرای کسب سرمایه بیشتر  وفروش تولیدات صنعتی وغیر صنعتی خویش  چرح اقتصاد را ازحالت رکود وبحران به حرکت در اورد، واین سیاست تابحال 1.8تریلیون دلار ویک میلیون انسان گشته درعراق هزینه داشته است. .

طوریکه از گذارشات وسایل جمعی کشورهای جهان معلوم  است برای پیشروی وسرنگونی قدرت نظامی سرهنگ قزافی رهبر دولت لیبیا الی تسخیر پایتخت لیبیا توسط مخالفین قزافی پیمان نطامی ناتو 25000 مراتبه حمله نظامی را  از طریق هوا وزمین  با هواپیما های جنگید ه پیشرفته قرارذیل  یکجا بادولت های هم پیمان خویش انجام شده است.                   

امریکابا(20) هواپیمای اف 17و16 ،انگلستان با 17 بمب افگن،فرانسه با33 بمب افگن،  عربستان با4 هواپیمای اف16،  ایتالیا با3اف 16 وبا4 کشتی  جنگی   ،وکانادا 17 بمب افگن ، دنمارک 6 اف16،ناروی 5اف 16،هالیند 7اف 16،یونان 2اف16،ترکیه 4 بمب افگن وچهار کشتی جنگی ،که روزانه 200 حمله هوایی به مواضع طرفداران قزافی صورت می گرفت. دراین حملات پیشتر از(50000)هزار انسان بی دفاع وبا دفاع به قتل رسانیده شده است.

بلی اینست تحقق حقوق بشر برای عطش نا سیری شان از نفت وغارت سرمایه ملی لیبیا وتفسیم ان میان هم ، تصمیمی  که بعد از جنگ دوم جهانی  کشورهای اتحادیه اروپا وامریکا برای تقسیم لیبیا میان المان،ایتالیاوفرانسه وجود داشت. اما  بنابر موضع گری اتحادشوروی علیه این تصمیم موافق به اجرای ان نشده  وامروز توانستند که با خالی بودن میدان ازحریف شان ، به این ارمان خویش موافق شوند.

کشور ما هم از این گزند ارمان گرا دورنمانده  وبه بهانه مبارزه علیه تروریزم بعد از 11سپتمبر وسرنگونی دولت طالبان افغانی ـــ پاکستانی  برای ازبین بردن رهبر القاعده کشور ما را اشغال نمودند،تحت نام دموکراسی واهداف نیولیبرالیستی بازار ازاد را اعلام کرده که باثر این برنامه نا کارامد کشو ر مارا درجولانگاه فقر، پریشانی وبی سامانی کشانیده وهروز شرایط بدی بدتر ی درانتظار سرنوشت مردم بی نوا وغریب ما میباشد.

هر حکومت ودولتی که در گذشته وحال رویکار امد ه است، نتوانستند که مطابق به شرایط حاکم درکشور اهداف خودرا اعیار سازند هم  دولتهای دموکراتیک ملی ،چپ وراست ، بدون رعایت  از اصول اساسی تاریخی پیشتازی نموده واز شرایط که ضروری وقانونی قابل عبور دانسته می شد و جامعه را از سنت گرایی بسوی ترقی ومدرن تغیر میداد طفره رفته که این عمل باعث شد تا پی امد های مضر وناگوار راازخود بجا ماند.

امروز هم این پدیده تکرار می شود،صدور مصنوعی ازادی ودموکراسی بااقتصاد بازار ازاد با تفکر نئولیبرالیستی پسامدرن بشکل سر سام اوری درکشورما بدون رعایت روند طبعی رشد شعور وفرهنگ بالای مردم تاءمین می شود .درحالیکه کشور ماهنوزدر مناسبات فئودالی ،خان وخان سالاری ،قبیله گرایی وقوم پرستی غرق بوده ، اثرات روبنای ان درتمام شئون زنده گی مردم در خون رگ انها عجین شده وشیوه جدیدمدرن تولیدی  در شهرها وولایت کشور بوجود نیاامده حتی نطفه های ان در اکثریت محلات کشور نا اشنااست. مردم درروستاها کاملأبه گونهء مناسبات قرون وسطی زنده گی دارند.  حقوق زن ومر د تاء مین نه بوده وپدر سالاری حاکم است وعقاید مذهبی ودینی با همه اشکال خویش در تاریکترین زمانهای گذشته خود قرار دارد.

در همچو جامعه که: سرمایه ملی دست ناخورده باقی مانده ،واصول استفاده ان هنوز در ابهامات بوده و پلانهای رشد اقتصادی  از جانب دولت که نماینگر فرایند بازسازی منابع ونهادهای اقتصادی را مبنی براعمار پروژه های اقتصادی  یکجا باسرمایداران ملی مساعدسازد محسوس نه بوده ،وبرای ایجاد مارکیت سالم اقتصاد" بازارازاد" که بتواند رقابت علمی و سالم میان سرمایداران خارجی وملی  بخاطر رشد زنده گی مردم از طریق توزیع سالم ثروت ملی مساعد گرددوجود ندارد، بنأ  خصوصی سازی  بخشهای اقتصادی وفرهنگی وسایر منابع ملی کشور مشکل گشای  سختی هاودشواری های اقتصادی ،سیاسی واجتماعی شرایط فعلی مردم ما نخواهدشد. بدون طی مراحل رشد وتکامل تاریخی رفتن بسوی یک نظام قانونمند اقتصادی که رفاه همگانی را بوجوداورد ناممکن است .

 با فعال ساختن منابع سرشار ملی بربنیاد اعمار فابریکه های صنعتی  برای رشد اقتصاد کشور درعرصه های زراعت، مالداری، پیشه وری وکسبه کاری، کارخانجات کوچک وبزرگ،بندهای برق واب ،  وپروژه های تحقیقی وعلمی در عرصه های دانش وفرهنگ برای بلند بردن سطح شعور مردم واگاهی انها  باعث خواهدشد، تا شیوه تولید نظام مترقی ومدرن علیه سنت گرایی وعقب مانی فرهنگی نقش اساسی را بازی نماید،  ومردم را ازفرهنگ کهنه وعقب مانده نظام های کهنه بسوی ترقی وکسب شعور علمی سوق دهد. دراینصورت است که جامعه بعدی با امکانات  مترقی داخل فاز جدید مدرن خود خواهدشد؛انجاست که شعور بلند مردم  یکجا با نخبگان افتصادی راه بعدی انکشاف اقتصادی را علمی رهبری ،وجامعه را بروفق نظام مترقی اعیار می سازند؛ باشنده گان کشور داخل حقوق شهرونده شده وارزشها ونهادهای مترقی مدنی را درک وبرای رشد ان فعالانه سهم می گیرند؛ وبرای جامعهء که دران جا حقوق مساوی درمیان همه باشنده گای نهادینه شده  وزن ومرد یکجا باهم دوشادوش برای کسب ارزشهای بیشتر برای انسان همنوع خود بسوی خوشبختی همدیگر کام میگذارند.؛بنأ  برای رسیدن به این اهداف از تجارب کشورهای سکاندیناوی مانند سویدن ناروی وغیره که در بالا ازان تذکر بعمل امده است، استفاده نمود.

بدون تغیرات بنیادی اقتصادی وفرهنگی  مطابق به رشد تاریخی جامعه ما هرگونه اعمال به ظاهر ملی  تحت نام دموکراسی کار امد نه بوده و جامعه بسوی یک نظام بی ثبات ومتزلزل پیش خواهدرفت که به مانند سایر کشورهای اسیایی ،اروپایی ،امریکای لاتین وافریقایی  بایک فشارضعیف اقتصادی دامنگیر رکود وبحران اقتصادی  خواهد شد.

طوریکه هگل گفته است:" فقط حقیقت موجب ازادی است وازادی موجب کشف حقیقت می شود،جایی که حقیقت حاکم نشود،ازادی حاکم نخواهد شد."

 

توضیحات:ــ

(1)کشور هسپانیا الی سده پانزدهم به سه بخش تقسیم می شد اراگن، کاتولنی وبارسلونا که بعدأ بهم متحد وتحت رهبری یک دولت در امدند.

(2) تودور نام خاندان هنری  هفتم شاه انگلستان

(3)چارلز تاونزندوزیر خزانه داربریتانیادر سال 1767

 

(4)جرمی بنتام فلیسوف وحقوقدان انگلیسی که ار اصالت سودجوئی دفاع می نمود.

(5)چارلیز دیکنز رومان نویس مشهور بریتانیا درسال 1868

(6)بیسمارک اولین  نخست وزیر المان درسالهای 1877ــ 1871

 

ماءخذ:ـ

نئولیبرالیزم تاریخ مختصر ان ،اثر" دیوید هاروی"

مارکس وسیاست مدرن، اثر "بابک احمدی"

چیستارهای تاریخ، اثر"احسان تبری"

دردفاع ازدیدگاه مارکس،اثر "داکتر مرتظی محیط"


September 20th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي